English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7369 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insulated conduit tube U لوله عایق شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
utilidor U لوله عایق کننده
Other Matches
insulation U عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
insulator U جسم عایق ماده عایق
insulators U جسم عایق ماده عایق
insulators U عایق کننده روکش عایق
insulator U عایق کننده روکش عایق
insulated instrument transformer U ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation strength U استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets U بست لوله دوراهی لوله
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
non conductor U عایق
floor insulator U عایق کف
impediment U عایق
impediments U عایق
insulator U عایق
insulators U عایق
insulant U عایق
detent U عایق
waterproof U عایق اب
waterproofed U عایق اب
waterproofs U عایق اب
cloggy U عایق
dielectric U عایق
drag chain U عایق
pawl U عایق
insulation U عایق
insulated plier U انبر عایق
weatherproof U عایق هوا
obstruction U مانع عایق
insulant U ماده عایق
obstructions U مانع عایق
insulated U عایق دار
insulation board U صفحه عایق
insulating varnish U لعاب عایق
insulation testing apparatus U عایق سنج
ideal dielectric U عایق کامل
insulating material U مواد عایق
insulating material U جسم عایق
insulating material U ماده عایق
insulating cement U سیمان عایق
insulated tongs U انبر عایق
brake U عایق مانع
sound insulation U عایق صدا
braked U عایق مانع
brakes U عایق مانع
braking U عایق مانع
resistance U عایق مقاومت
slot insulation U عایق شیار
insulated wall U دیواره عایق
insulated wire U سیم عایق
insulated layer U لایه عایق
insulating bushing U بوش عایق
wall insulator U عایق دیوار
insulative U عایق کردن
rainproof U عایق باران
circular loom U نای عایق
dielectric isolation U جداسازی با عایق
drag hook U قلاب عایق
insulate U عایق کردن
insulating compound U مواد عایق
insulate U عایق سازی
insulation U عایق گذاری
battery insulator U عایق باتری
insulates U عایق سازی
cleat U عایق انگلیسی
insulating U عایق کردن
insulates U عایق کردن
insulation U عایق کاری
non conducting U عایق گرما
non conducting U عایق برق
fish paper U عایق کاغذی
adiabatic U عایق گرما
rachet U گیره عایق
electrical insulator U عایق الکتریکی
laggin U عایق بندی
insulating U عایق سازی
soundproof U عایق صدا
mica dielectric U عایق میکا
insulation breakdown test U ازمایش شکست عایق
mess kit U فرف عایق غذاخوری
insulating U با عایق مجزا کردن
damper U عایق تعدیل کننده
lead in insulator U عایق سیم انتن
insulation voltage U ولتاژ عایق بندی
isolates U عایق دار کردن
isolating U عایق دار کردن
insulation defect U نقص عایق بندی
heat insulation U عایق کاری حرارتی
insulation of concrete U عایق کاری بتن
insulation fault U نقص عایق بندی
insulation fault U نقص عایق کاری
insulation protection U حفافت عایق بندی
insulation resistance U مقاومت عایق بندی
insulate U با عایق مجزا کردن
isolate U عایق دار کردن
insulates U با عایق مجزا کردن
insulation loss U تلف عایق بندی
insulation class U کلاس عایق بندی
insulating asphalt U اسفالت عایق بندی
insulating brick U اجر عایق بندی
weatherbeater <adj.> U عایق رطوبتی، آب بند
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
insulated bearing U یاطاقان عایق شده
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulated conductor U هادی عایق شده
insulated cable U کابل عایق شده
acoustic ceiling سقف عایق پوش
to deaden a wall U عایق کردن دیوار
to deafen a wall U عایق کردن دیوار
thermal insulation U عایق کاری گرمایشی
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
form insulation U عایق کاری قالب
electrical insulation U عایق سازی الکتریکی
tightening material U مواد عایق کننده
flameproof U عایق شعله ضد اتش
insulation power factor U ضریب قدرت عایق بندی
insulation U روپوش کشی عایق کردن
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
insulated cable U کابل عایق بندی شده
insulation tester U دستگاه ازمایش عایق بندی
winding insulation U عایق بندی سیم پیچی
bushing U عایق غلاف حیله گردان
clothing U عایق بندی روکش کشیدن
storm door U درب عایق هوای توفانی
post-insulated connection U پس از پیوند عایق دار شده
dewar U محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulation indicator U دستگاه ازمایش عایق بندی
ferroxcube U مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
cold plug U شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
ratchets U گیره عایق چرخ ضامن دار
quads U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quad U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
insulation shielding U زره پوش کردن عایق بندی
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
weathertight U محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
quadrangles U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefer U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefers U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangle U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulation detector U دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
kapton U نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cross flow U دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight U غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
pipe fitter U لوله کش
pipe cutter U لوله بر
hickey U لوله خم کن
spouting U لوله
ductile U لوله شو
nose U سر لوله
noses U سر لوله
hose U لوله
drain pipe U لوله
valve U لوله
valves U لوله
chimney U لوله
pipe layer U لوله کش
stave U لوله اب
blast pipe U لوله دم
blast main U لوله دم
chimneys U لوله
Recent search history Forum search
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1end of pipe
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
0آبگذر با دو مجرای لوله ای
0coopling
0معنی grip ring و grip insert و insert plate در اتصالات لوله
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com